روی حرف زدن با تو را ندارم
من نه آنم که تو بینی
و نه آنم که دیگران بینند
به دریایی می مانستم که
حال ، او را به برکه ای مشغول کرده اند...
متلاطم میشوم؛
خیلی زود،
خیلی ساده،
با تعلقات
آن هم نه یکی و نه دو....
بسیار... .
دل تنگم
مانند شاهینی که در قفس ،دلتنگ اوجش در آسمان میشود و
از غرورش دم نمیزند؛
فقط،
گوشه ای
کز میکند...
+
شـــــــــیر در بادیه عشـــــــــــــق تو روباه شود
آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست